دیدن خواب های آشفته در بارداری


دیدن خواب های آشفته در بارداری


خواب‌های دوران بارداری در اکثر مواقع مثل فیلم‌هایی عجیب با وضوح و رنگ و شفافیتی ترسناک هستند. ممکن است عجیب و غریب‌ترین خواب‌های عمر شما باشند. تصاویر درهم آمیخته، گربه‌های سخن‌گو، تصادف ماشین و سکس با همسایه کناری پدیده‌ای بسیار شایع در دوران بارداری به حساب می‌آیند. یک ترکیب از هورمون‌ها و خواب آشفته باعث می‌شود تا شما زمان بیشتری را در مرحله خواب سبک همراه با رویا یا همان REM بگذرانید تا در بخش عمیق تر و بدون رویا و درهنگام بیدار شدن هم شانس بیشتری در به خاطر آوردن آنها خواهید داشت.

  ادامه مطلب ...

شعر در مورد پاییز عاشقانه


شعر در مورد پاییز عاشقانه


یک روز، بل‌که پنجاه سال دیگر
موهای نوه ات را نوازش می کنی
در ایوان پاییز
و به شعرهای شاعری می اندیشی
که در جوانی ات عاشق تو بود
شاعری که اگر زنده بود
هنوز هم می توانست موهای سپیدت را
به نخستین برف زمستان تشبیه کند
و در چین دور چشمانت
حروف مقدس نقر شده
بر کتیبه های کهن را بیابد...
 "یغما گلرویی"
 
ادامه مطلب ...

شعر زیبا در مورد پاییز و باران


شعر زیبا در مورد پاییز و باران


به چشم هایم خیره که می شوی
بوی تند قهوه هایت اعتیادم را بیشتر می کند
و من متهم ردیف اول لبهایت
عصرهایم در حیاطی می گذرد
که پاییز عشوه گری‌هایت را
به درخت تزریق می کند..
"رویا هدایت"
 
ادامه مطلب ...

شعر در مورد پاییز از سعدی


شعر در مورد پاییز از سعدی


از هر لیوانی که آب نوشیدم

طعم لبان تو و پاییزی که تو در آن به جا ماندی

به یادم بود

فراموشی پس از فراموشی

اما چرا طعم لبان تو و پاییزی که تو در آن گم شدی در خانه مانده بود

ما سرانجام توانستیم پاییز را از تقویم جدا کنیم

اما طعم لبان تو بر همه ی لیوان ها و بشقاب ها حک شده بود

لیوان ها و بشقاب ها را از خانه بیرون بردم

کنار گندم ها دفن کردم

زود به خانه آمدم

تو در آستانه در ایستاده بودی

تو در محاصره ی لیوان ها و بشقاب ها مانده بودی

گیسوان تو سفی

د اما لبان تو هنوز جوان بود.

"احمدرضا احمدی"

 

ادامه مطلب ...

شعر در مورد پاییز کودکانه


شعر در مورد پاییز کودکانه


 زندگی، بدون روزهای سخت نمی شود... 
روزهای سخت، همچون برگهای پاییزی شتابان فرو می ریزند، 
در زیر پاهای تو، اگر بخواهی...  فراموش نکن ! 
برگهای پاییزی بی شک در تداوم بخشیدن به مفهوم درخت
  و مفهوم بخشیدن به تداوم درخت،
سهمی از یاد نرفتنی دارند.
 
ادامه مطلب ...

شعر در مورد پاییز و باران


شعر در مورد پاییز و باران


فراموشت کرده ام  و حالا  همه چیز عادی شده

  باران که می بارد  پنجره را می بندم 

دیگر یادم نیست  غروب جمعه  چه ساعتی بود !

پاییز را  تنها از روی تقویم می شناسم !

فراموشت کرده ام   اما ... 

گاهی دلم برای دلتنگ ِ تو شدن  تنگ می شود ...  


مرتضی شالی

 

ادامه مطلب ...

شعر در مورد کتاب خوانی


شعر در مورد کتاب خوانی


دوستت دارم  چو بوی تازه ی نان،

به وقت افطار 

دوستت دارم  چو عطر تند پدربزرگ،

به وقت نماز 

دوستت دارم  چو یاس های ترمه ی بی بی

  چو شب بو های باغچه ی حیاط

چو گلبرگ سرخ میان کتاب  دوستت دارم 

و هر بار بجای گفتنش؛ 

بو می کشم  تمام عطرهای جهان را

که از تن ات  بارها جا گذاشته ای.


"حمید جدیدی"

  ادامه مطلب ...

شعر در مورد کتاب خواندن


شعر در مورد کتاب خواندن


نامه ای که نوشته ای  هرگز نگرانم نمی کند

گفته ای بعد از این دوستم نخواهی داشت

  اما، نامه ات چرا اینقدر طولانی است؟

تمیز نوشته ای، پشت و رو و دوازده برگ!

این خودش یک کتاب کوچک است

هیچ کس برای خداحافظی  نامه ای چنین مفصل نمی نویسد.    


"هاینریش هاینه"

  ادامه مطلب ...

شعر در مورد پاییز


شعر در مورد پاییز


پاییز رنگ هایش را به تو داد

دلتنگی هایش قلب مرا بوسید.

هزار رنگ با شکوه! پلک بزن بگذار وقتی درناهای جان مرا به کوچ صلا می دهی

زرد و نارنجی های دلفریب نگاهت بر خاکستری های سوخته ی قلب من بنشینند

بگذار برگ هایم را بادهای تو ببرد

من، من جز زنی عاشق هیچ نیستم

من پیش از اینکه تو را صدا بزنم

بارها به خودم تلنگر زده ام

بارها برهنگی ام را به رخ دستهایت کشیده ام

و اندوهی را که از موهایم شره می کرد

باران به باران به سقف اتاق تو روانه کرده بودم. 

هزار رنگ دلفریب!

چقدر فریب چشم های تو را خوردن پیامد داشت! ... 

پاییز من بیا رنگ های با شکوه تو را 

با بی رنگی های ساده ی من طاق بزنیم

من سردم است...


 "بتول مبشری"

  ادامه مطلب ...

شعر پاییز


شعر پاییز


می خواهی دلتنگت نباشم

انگار که بخواهی، شیروانی‌هایِ "رشت" خیس نباشند.

انگار که بخواهی زمستان‌هایِ "الموت" سرد

انگار که بخواهی پاییزهای روستای چنار "کاشان" زرد.

دنیا اما کاری به خواستنِ هیچکس ندارد.

من هم سالهاست می خواهم کنارم باشی.


  "لیلا کردبچه"

  ادامه مطلب ...

شعر در مورد شب یلدا


شعر در مورد شب یلدا


در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام

در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام

کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست

کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام

مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام

در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام

در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق

فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام

فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل

وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام

خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود

من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام

سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز

از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام.

 

ادامه مطلب ...

شعر در مورد شب یلدا از شاعران بزرگ


شعر در مورد شب یلدا از شاعران بزرگ


بر سر آنم که گر ز دست برآید

دست به کاری زنم که غصه سر آید

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد

دیو چو بیرون رود فرشته درآید

صحبت حکام ظلمت شب یلداست

نور ز خورشید جوی بو که برآید

بر در ارباب بی‌مروت دنیا

چند نشینی که خواجه کی به درآید

ترک گدایی مکن که گنج بیابی

از نظر ره روی که در گذر آید

صالح و طالح متاع خویش نمودند

تا که قبول افتد و که در نظر آید

بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر

باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید

غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست

هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

  ادامه مطلب ...

شعر در مورد امام رضا


شعر در مورد امام رضا


کار تو همه مهر و وفا بود، رضا (ع) جان

 پاداش تو، کی زهر جفا بود، رضا (ع) جان

آن لحظه که پرپر زدی و آه کشیدی 

معصومه مظلومه (س)، کجا بود رضا (ع) جان؟

 

ادامه مطلب ...

اس ام اس شهادت امام رضا


اس ام اس شهادت امام رضا


عجیب نیست که در سینه غصّه مهمان است
شب فراق شده؛ حرف حرف هجران است
 به چشم‌هم‌زدنی این دو ماه هم رفت و
بهار گریه هم امشب رو به پایان است
به این فراق بگرییم و یا به دوری ِتو
بگو چه کار کنم درد و غم فراوان است
شهادت امام هشتم تسلیت باد

  ادامه مطلب ...

اس ام اس درباره امام حسن مجتبی


اس ام اس درباره امام حسن مجتبی


گرفته بوی شهادت شب وفاتش را
بیا مرور کن ای اشک خاطراتش را
مورخان بنوشتند با سرشک یتیم
هجوم درد به سر تا سر حیاتش را
 
ادامه مطلب ...

اس ام اس شهادت امام حسن مجتبی و حضرت رسول


اس ام اس شهادت امام حسن مجتبی و حضرت رسول


هر مرد راست محرم دل همسرش، ولى
غربت ببین که همسر او گشته قاتلش
از زهر، پاره پاره و از صبر، ریزریز
قرآن برگ شهادت بود دلش

 

ادامه مطلب ...